محرم، ماه خون
هل من ناصر ینصرنی؟؟؟؟؟
الهی، ما را “یا مجیر” و” اجرنا” عوض نکرد دلتنگ گریه های محرم است دلم ..
الهی سالهاست که صوت هل من ناصر آقا در گوشها زمزمه حزینش را تکرار می کند و اما چرا ما برنمی خیزیم؟؟
آیا به چه دلخوش شده ایم؟به خانه وزندگی وروزمرگیهامان؟ مگر حسین بن علی (ع) برای چه قیام کرد؟ آیا می خواست بهشتت را درک کند؟ آیا حکومت وخلافت یزیدیان چشمان مبارکش را فریفته بود؟
نه خدایا من که می دانم ولی چرا باز نشسته ام؟ آیا توان برخواستن ندارم یا نه دلبستگی ها وغفلتها زنجیرم نموده اند؟
الهی ، روزگار هم از استغفار وگریه هامان خنده اش می گیرد ..
ما را چه شده، اصلا نه مرا چه شده؟ چرا کاری برای یاریش نمی کنم؟ چرا؟ چرا؟
خدایا یاریم کن تا از در این خانه راه را کج نروم، یارم باش تا امامم را بشناسم، کمکم کن کم نیارم، بصیرتم ده تا بموقع وبا شجاعت وتا پایان کار لبیک گویش باشم …